سیره 4
در واقعه ی صلح حدیبیه که مشرکان، از ورود رسول گرامی (ص) و همراهانش به شهر مکه جلوگیری کردند و آن ها را از زیارت خانه خدا و مسجدالحرام بازداشتند، پیمان صلحی بین پیامبر خدا (ص) و مشرکان قریش منعقد گشت.
آن روز، من کاتب آن معاهده بودم؛ در آنجا نوشتم:
«...بارخدایا! به نام تو آغاز می کنیم. این، پیمان نامه ایست که بین محمد فرستاده خدا و قریش بسته شده است».
نماینده ی قریش "سهیل بن عمرو" به مخالفت برخاست و گفت: اگر ما باور داشتیم که محمد فرستاده ی خداست، با شما نزاعی نداشتیم و از او اطاعت می کردیم. "رسول الله " را از کنار نام او محو کن و بنویس: محمدبن عبدالله.
گفتم:
«علی رغم میل تو، به خدا سوگند که محمد (ص) رسول و فرستاده ی خداست».
پیامبر خدا فرمود: «علی! همان طور که او می گوید بنویس. برای تو نیز چنین روزی خواهد بود».
(پس از گذشت چند سال تاریخ تکرار شد) روزی که قرار صلح را میان خود و سپاه شام می نوشتم، چنین نوشتم:
«به نام خداوند بخشنده ی مهربان. این قراردادی است میان علی ابن ابی طالب امیرمؤمنان و معاویة بن ابی سفیان...»
عمرو عاص و معاویه به مخالفت برخاستند و گفتند: اگر ما تو را امیر مؤمنان می دانستیم که در ستیز نبودیم، نام خود و پدرت کافی است، جمله ی "امیرالمؤمنین" را حذف کن».
آن روز به یاد سخن پیامبر (ص) افتادم و گفتار او را حق یافتم.
جالب است که امروز معاویه به جای مشرکان قریش می نشیند و علی (ع) به جای پیغمبر (ص) و عمرو عاص به جای سهیل بن عمرو، و جمله ی "امیرالمؤمنین" به جای "رسول الله".
(بحارالانوار ، جلد 20 ، صفحه 356 ، از مولایم علی علیه السّلام)
پ.ن. ندارد!
کلمات کلیدی :
» نظر