سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیامک

روزگاری مردم دنیا دلشان درد نداشت. هر کسی غصه اینکه چه می کرد نداشت. چشم سادگی از لطف زمین می جوشید. خودمانیم زمین این همه نا مرد نداشت

مردی می‌خواست زنش را طلاق دهد. دوستش علت را جویا شد و او گفت: این زن از روز اول همیشه می خواست من را عوض کند. مرا وادار کرد سیگار و مشروب را ترک کنم. لباس بهتر بپوشم، قماربازی نکنم، در سهام سرمایه‌گذاری کنم و حتی مرا عادت داده که به موسیقی کلاسیک گوش کنم و لذت ببرم! دوستش گفت: این ها که می‌گویی که چیز بدی نیست! مرد گفت: ولی حالا حس می‌کنم که دیگر این زن در شان من نیست

منتظر دیدار تو هستم، سهل است بگویم که گرفتار تو هستم، من در پی این حادثه غمخوار تو هستم، هر چند که دور از منی و من ز تو دورم، بر جان تو سوگند که دوستدار تو هستم

سلام چهار حرف داره .... عشق سه حرف داره ..... گل دو حرف داره ..... اما تو حرف نداری

یک حلقه طلای ، اسمت را روش نوشتم ...... طلا نبود حلب بود ، سرت کلاه گذاشتم

خاک پای دوست شدن د رنزد ما یک آرزوست ..... گر دوست قابل بداند جان من تقدیم اوست

» نظر