مجموعه اشعار با رهبرم از حجت الاسلام یوسف ذوالفقاری اهنگ
بسمه تعالی
مجموعه اشعار با رهبرم حکایتی دارد شنیدنی که انشا الله باستحضار ملت شریف ایران خواهد رسید اما اکنون در این بخش بعنوان پیش درآمدی بر مجموعه ی اشعار مورد نظر ؛ ابیاتی از آن را تقدیم امت عزیز اسلامی می نماییم . (به اطلا ع می رسا ند که به یاری خدا وند متعال به زودی حکایت شنیدنی را به همراه اشعار جدید تقدیم خوا هیم نمود- چهار شنبه 25 شهریور)
بچه هـای کوچه پس کوچه می گویند مـولای ما کجاست
همه جا پیوسته می گویند چفیه های نازش برای ماست
به هم می گویند بریم شفای درد مون رو بگیریم
مثل همیـشه اون چفیـه ی اصـلمون را بگیریم
مـولای ما ردایی دارد چون ردای نبی
فریادهایی دارد چون شکوههای ولی
نغمه های دلنوازش حکایتگر راه رسول مدنی
نگاههای پر رمز و رازش نشانگر نگاه احمدی (ص)
به یقین برخی حرف ها را گذاشت براییومالفصل
ننمود آشکار چهـره های پسـت را ، ز مردان اصل
مردان پاک چون حلقـوم از لقمه هـای حرام باز داشتند
در این خاکِ زبون، خویش زمکر خصم دون پاس داشتند
گفته اند : به یقین دسـت خدا بر سر ماست
یافته اند همین سید علیِ وزین رهبر ماست
خصـم دون را نرسد دراین کار زار عرض اندام
می کنیم ویران، کاخهایشان پیوسته و مدام
آن کاخهای شیشهای سهل و آسان شکنندهاند
پـولادیـن بـودنِ ما را در زمیـن و آسمان آزمـوده اند
نگذارید پولاد به شیشه رسد که امر مشکل شود
به یقین دشمن دون مایه ، پیوسته خجل شود
آن ندیدی که حکایتی افتاد در طبس چون تا بوت
می نمود خانه ی دشمن را پاره چون تار عنکبوت
عنکبوتیان چون به تارشان دلبسته اند
پندارند که تارشان چون بتـون آرمه اند
چون بـادی بـه وزیـدن بـگرفـت
صدتارشان شد پاره به شگفت
کـاش زیـن رسـوایی می گرفتند صد عبـرت
نمینمودند امت جهان اسلام به صدزحمت
کلمات کلیدی :
» نظر