سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در امتداد تاریکی : سارق کوچک

پدرم کارگر ساده و مادرم خانه دار است. آن ها بی  سواد هستند و چون وضع مالی ما خوب نبود نتوانستم به مدرسه بروم و تحصیل کنم. پسربچه ??ساله که توسط ماموران کلانتری به اتهام سرقت دستگیر شده بود در ادامه داستان تلخ زندگی اش گفت: از سن ?سالگی برای کار در یک تعمیرگاه مکانیکی اتومبیل مشغول کار شدم و شب ها نیز در همان تعمیرگاه می خوابیدم. من هر ماه یک بار به منزلمان می رفتم و پدر و مادرم رامی دیدم با این که خیلی برای دیدنشان دلتنگ می شدم اما والدینم از این موضوع نگرانی نداشتند و بی تفاوت بودند حتی پدرم می گفت از وقتی تو سرکار رفته ای مخارج زندگی ما کم شده است.

پسر فقیرمرتضی ادامه داد: حدود ? هفته قبل استادکارم تعمیرگاه را تعطیل کرد و تغییر شغل داد که با این کار من هم بیکار و سرگردان شدم. با ناراحتی از تنها رفیق زندگی ام که سگ تعمیرگاه بود خداحافظی کردم و به خانه برگشتم اما فرد دیگری در منزل را به رویم گشود تازه متوجه شدم که پدر و مادرم منزل دیگری اجاره کرده اند و از آن مکان رفته اند. مستاجر جدید هم آدرس و یا نشانی از آن ها نداشت. من در کوچه ها و خیابان ها چند روز به دنبال پدر و مادرم گشتم تا شاید اثری از آن ها بیابم، اما تلاش هایم بی فایده بود. یک روز که خیلی گرسنه بودم، مقابل یک نانوایی کمی خرده نان جمع کردم و خوردم اما باز هم گرسنه بودم تا این که داخل یک کوچه دوچرخه ای را از داخل یک منزل سرقت کردم و بعد هم آن را به مبلغ ?هزار تومان به یک نمکی فروختم و با پولش برای خودم غذا خریدم. مرتضی افزود: شب ها را در پارک ها و یا چمن های بولوار می خوابیدم و یک میوه فروشی هم پیدا کرده بودم که میوه های خراب را به داخل سطل آشغال می ریخت و من با خوردن آن میوه ها خودم را سیر می کردم اما از چند شب قبل هوا خیلی سرد شد و تصمیم گرفتم یک لباس گرم سرقت کنم. به مغازه  ای رفتم و کاپشنی را برداشتم و فرار کردم، ولی صاحب مغازه به دنبالم دوید و مرا دستگیر کرد. پسرک اشک هایش را پاک کرد و گفت: پدرم همیشه می گفت: تو بچه ناخواسته ای هستی و ما نباید بچه دار می شدیم من نمی خواهم آن ها را اذیت کنم فقط می خواهم بدانم حالشان خوب است یا نه! قول می دهم که باز هم خودم کار کنم و کاری به آن ها نداشته باشم. شایان ذکر است: مرتضی با پی گیری کارشناس اجتماعی کلانتری به سازمان بهزیستی معرفی شده است تا حمایت های لازم از او به عمل آید.

منبع


» نظر