حدیث عنوان بصری
عنوان بصری مرد مسنی که نود و پنج سال از عمرش گذشته بود میگوید: من سالها پیش مالک بن انس جهت یادگیری حدیث میرفتم وقتی امام صادق(ع) به مدینه آمد پیش حضرت رفتم و دوست داشتم چنانکه از مالک حدیث فرا گرفته بودم از آن حضرت نیز فرا گیرم. امام از رفت و آمد با من عذر آوردند و فرمودند: مشغله من زیاد است علاوه بر ان در ساعات شبانه روز مشغول به اذکار و اورادی هستم. مرا از کارها و ذکرهایم باز ندار و به مانند گذشته پیش مالک برو و از او حدیث بگیر [احتمالاً چون عنوان بصری امام صادق را فردی به مانند مالک بن انس میدانست حضرت از رفت و آمد با او عذر آوردند].
عنوان بصری میگوید: من از سخن امام صادق اندوهگین شدم و از نزد آن حضرت بیرون آمدم و با خود گفتم اگر امام در من خیری میدید از رفت و آمد با من عذر نمیخواست به مسجد پیامبر رفتم و به قبر پیامبر(ص) سلام دادم و فردای آن روز دوباره به زیارت پیامبر رفتم و دو رکعت نماز خواندم و از خداوند خواستم قلب امام صادق(ع) را به من مهربان گرداند و مرا از علوم آن حضرت روزی نماید تا به راه راست هدایت یابم. پس از زیارت پیامبر ناراحت به خانهام بازگشتم و چون محبت امام به قلبم نشسته بود پیش مالک نرفتم و فقط برای نماز از خانه بیرون میآمدم تا این که صبرم تمام شد و پس از نماز عصر به سمت خانه امام صادق(ع) رفتم و اجازه ورود خواستم خادم حضرت آمد و گفت چه میخواهی گفتم جهت عرض سلام آمدهام. خادم گفت حضرت مشغول نماز است دم درب ایستادم چیزی نگذشته بود که خادم حضرت آمد و گفت داخل شود. داخل شدم و بر آن حضرت سلام کردم حضرت پاسخ دادند و فرمودند: بنشین خداوند ترا بیامرزد نشستم حضرت سر بزیر افکندند و پس از مدتی سر را بلند کردند و فرمودند کینه ات چیست گفتم ابوعبدالله حضرت فرمودند خداوند به تو توفیق دهد و کنیهات را ثابت بدارد خواسته ات چیست ای ابوعبدالله؟ عنوان میگوید با خودم گفتم اگر ثمره دیدار با امام فقط همین دعا باشد مرا کافی است گفتم من از خداوند خواستم قلب شما را به من مهربان گرداند و از علوم شما مرا روزی فرماید و امیدوارم که خواستهام عملی شود. حضرت فرمودند: ای ابوعبدالله علم به خواندن و فراگرفتن نمیباشد بلکه نوری است که میتابد در قلب هر کس که خداوند بخواهد او را هدایت نماید. پس اگر علم خواهی از خودت در مرحله اول عبودیت را بخواه و علم را به عمل کردن به آن طلب کن و از خداوند طلب فهم کن تا خداوند به تو بفماند. عنوان میگوید به حضرت خطاب کردم ای شریف حضرت فرمودند: بگو ای ابوعبدالله [به کنیه مرا صدا کن] گفتم ای ابوعبدالله حقیقت عبودیت چیست حضرت فرمودند: سه چیز است. 1. این که بنده در آن چه خداوند به او داده برای خودش مالکیتی نبیند چون بندگان مالکیتی ندارند و مال را مال خداوند میدانند و در هر جا او فرموده قرار میدهند. 2. این که بنده برای خودش تدبیر و پیش بینی نکند. 3. تمامی اشتغال شخصی در اوامر و نواهی خداوند باشد.
پس هر گاه بنده در آنچه خداوند به او داده برای خودش مالکیتی نبیند، انفاق در مواردی که خداوند امر به انفاق کرده راحت میشود.
و هر گاه بنده تدبیر امورش را به مدبر حقیقی یعنی خداوند واگذار کند مشکلات و مصائب دنیا برای او آسان میشود.
و هر گاه بنده مشغول به انجام اوامر خداوند و ترک نهیهای او شود وقتی برای مجادله و فخر کردن بر دیگران نمییابد.
پس هر گاه خداوند به بنده این سه چیز را کرامت فرماید دنیا، شیطان و خلق بر او آسان خواهد شد و دیگر دنیا را به جهت افزونطلبی و فخر فروشی نمیخواهد و آنچه را در نزد مردم است به جهت برتری بر دیگران نمیخواهد و ایامش را به بطالت نمیگذراند و این اول درجه تقوی است. خداوند میفرماید تلک الدار الاخره بخعلها اللذین لایریدون علواً فی الارض و الافساداً و العاقبة للمتقین. (آری این سرای آخرت را تنها برای کسانی قرار میدهیم که اراده برتری جویی در زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیک برای پرهیزکاران است.
گفتم: ای ابوعبدالله مرا نصیحت نمایید: حضرت فرمود، توصیه میکنم تو را به نه چیز که این نه چیز سفارش من است به کسانی که خواهان راه به سوی خداوند هستند و از خداوند میخواهم که به تو توفیق عمل به این سفارشات را بدهد. سه تای از این نه چیز در ریاضت نفس میباشد و سه چیز در حلم و سه چیز در علم. این نه چیز را حفظ کن و آن را سبک مشمار. عنوان میگوید: حواسم را کاملاً به حضرت جمع نمودم برای شنیدن آنچه حضرت میفرماید: آنگاه حضرت فرمود:
اما آن سه چیز که در ریاضت نفس است:
بر حذر باش از اینکه آنچه را میل و اشتها به آن نداری بخوری چون موجب حماقت و نادانی میشود و نخور مگر هنگام گرسنگی و هر گاه خوردی حلال بخور و نام خداوند را بر آن ببر و بیاد بیاور حدیث پیامبر(ص) که میفرماید: پر نکرده است فرزند آدم ظرفی را بدتر از شکمش. پس اگر ناچار از خوردن هستی ثلث معده را غذا بخور و ثلث آن را برای نوشیدنی و ثلث آن را برای نفس کشیدن بگذار.
و آن سه چیز که در حلم است:
هر گاه کسی به تو گفت اگر یک بگویی ده جوابت میدهم، تو بگو: اگر ده بگویی یک جواب نمیدهم و هر گاه کسی به تو دشنام داد به او بگو: اگر در آنچه میگویی راست میگویی از خداوند میخواهم مرا ببخشد و اگر دروغ میگویی از خداوند میخواهم ترا ببخشد و هر گاه کسی تو را وعده به خیانت داده تو او را به خیرخواهی و مراعات وعده بده
و آن سه چیز که در علم است:
آنچه را نمیدانی از علما سؤال کن و بر حذر باش که به جهت امتحان و تجربه از آنان سوال کنی (یعنی آنچه را میدانی به جهت امتحان که آیان او میداند از او بپرسی) و بر حذر باش از این که به رأی خودت عمل کنی و تا راهی برای احتیاط وجود دارد احتیاط کن و از فتوا دادن فرار کن به مانند فرار از شیر و گردن خودت را پل برای دیگران قرار مده.
آنگاه امام صادق فرمود: برخیز ابوعبدالله که تو را نصیحت کردم و مزاحم اذکار من نشو چرا که من به خودم بدگمان هستم. و درود بر کسی که از هدایت پیروی کند. (بحار الانوار 1/244)
توضیح : عنوان بصری از اهل سنت می باشد .
کلمات کلیدی :
» نظر