جدایی
ارسال شده در
88/8/26:: 3:4 عصر
توسط حسن باباپور
دوسال پیش وقتی مجبور شدیم به خاطر شغل پدرم از اصفهان به تهران بیاییم حسابی دلتنگ شدم واحساس می کردم که تنها شدم خیلی سخت بود اویل حداقل هرهفته یه سری می زندیم اما کم کم شدماهی یک بار..
وقتی مدرسه رفتم کم کم احساس دلتنگی ام کم شد تازه به دوستانم عادت کرده بودم هم من به آن ها وهم آن ها به من!!!
وچقدر سخت است از آن ها جدا شدن از کسانی که دوسال
در غم هاوشادی های هم شریک بودیم جدا شوم .خیلی سخت است.
این را نوشتم تا دوستانم بدانند جدا شدن از آن ها برایم
اصلا آسان نیست وهیچ گاه فراموششان نمی کنم.
وخیلی خیلی دوسشان دارم!!!
پایان
کلمات کلیدی :
» نظر