سفارش تبلیغ
صبا ویژن

225- شاخص های خطّ امام (بخش 2)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام

***

سخنرانی حجت‌الاسلام سید حمید روحانی پیرامون مولفه های خط امام : 

آیا آدمی که شهوت قدرت، وجودش را فرا گرفته پیرو خطّ امام است؟!!!

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی یفْقَهُوا قَوْلِی

...

شاخص های خطّ امام (بخش 2)

از ویژگی های دیگر حضرت امام دوری از اختلاف بود. امام از آن روزی که نهضت را آغاز کردن تا آن روزی که فوت کردند سعی کردند در اختلاف ها داخل نشوند. شاید یکی از دلایلی که امام را از ترکیه به عراق تبعید کردند این بود که می خواستند امام را در نجف دچار اختلافات داخلی کنند؛ چون می دانستند که در آن جا اندیشه های زیادی وجود دارد. از آن روزی که امام وارد نجف شد، شبنامه های زیادی علیه او منتشر شد. در یک شبنامه به امام نسبت های ناروایی را نسبت داده بودند. دو تن از اساتید نجف که هردو زنده و در ایران هستند این شبنامه را خدمت امام بردند و عرض کردند که یا خودتان از خودتان دفاع کنید و این را تکذیب کنید و یا به ما اجازه بدهید ما از جانب شما این شبنامه را تکذیب کینم. امام فرمود: دیگر مجالی برای دفاع از خود نمانده است، اگر مجالی باشد باید از اسلام دفاع کنیم. چطور می توان باور کرد کسانی که ادعای خط امام را دارند و راه امام را شناخته باشند ولی در جهت فتنه و آشوب حرکت کنند. امام در سال 1358 وضع امروز ما را پیش بینی کردند: من حالا به شما می گویم، سنم اینقدرها نیست و ممکن است قبل از این حرف ها از میان شما بروم، لکن شما یادتان باشد این برنامه ای را که الان دارند برخی از مغرضین می ریزند وجوان های ما را گول می زنند، این برنامه برای این است که آمریکا را بر ما مسلط کنند، همه ی این ها که با شما دشمنند شروع کردند به این که ایران یک مملکت هرج و مرجی است، نظام ندارد این مملکت، مثل حیوانات همه به جان هم ریختند، همه مخالف هم هستند، همه از هم تخلف می کنند، هیچ کس از هیچ کس حرف نمی شنود، یک همچو ملتی محتاج به قیم است، دنیا حکم می کند که ایران محتاج به قیم است، قیم باید برایش تراشید، راه را باز می کنند تا یک قیمی مثل رضاخان یا محمدرضاخان بالاسر ما بیاورند.(7/10/1358)

هنوز یک سالی از پیروزی انقلاب نگذشته که امام هشدار می دهند که اگر شما به این فتنه گری ها ادامه بدهید و به جان هم بیافتید، نیاز به قیم دارید. حالا اون کسی که می‌آید و می گوید که من فلان جا رفتم 100 نفر به نفع من و 10 نفر علیه من بودند و من باز ادامه می دهم؛ این همان کمک به فتنه ای است که امام در سال 58 هشدار آن را داده بودند. تو نه تنها در خط امام نیستی بلکه در خط آمریکا هستی، را را برای آمریکا و رژیم صهیونیستی هموار می کنی، چگونه شما ادعای خط امامی را داری که به این فتنه دامن می زنی. امام در صحیفه می گوید که ممکن است وقتی این قضیه اتفاق می افتد من در بین شما نباشم، اما بدایند که چنین نقشه ای در کار است. خط امام با فتنه گری و اختلاف افکنی منافات دارد. ممکن است این ها بگویند که ما بیاییم و شما به جوان ها بگویید که با ما کاری نداشته باشند. جوان های مملکت را نمی توان دهانشان و دست و پایشان را بست و این خلاف آزادی و دمکراسی است که شما از آن دم می زنید؛ جوان از تو ناراحت و عصبانی است، از توطئه ای که کردی، از خیانتی که کردی، از دروغ هایی که گفتی؛ قهرا این جوان با تو برخورد می کند؛ به تو اعتراض می کند. اما اگر تو واقعا خط امامی هستی فکر کن که داری چه کار می کنی و به نفع چه کسی به صحنه می آیی. خط امام حمایت از حزب الله است، کسانی که خط امام را قبول دارند باید بدانند که امام حزب الله را صاحبان اصلی انقلاب می داند و در راه دفاع از حزب الله به همه توصیه می کند: اینک به تمام متصدیان امور و دستاندرکاران مملکت هشدار می دهم که قدر این جوانان حزب اللهی را بدانید و از آن ها قدر دانی کنید و آن ها را تشویق کنید و در آغوش محبت خود حفظ کنید، این ها بودند که ایران را نجات دادند و از این پس این ها هستند که انقلاب را پاسداری می کنند، همین ها هستند که با صرف هزینه ای کم در ظرف مدت کوتاهی با روشن بینی خاص خویش، کارهای تعجب آوری نمودند که گمان نمی شد در ایران بتوان انجام داد؛ این مغزهای متعد باید تشویق شوند تا شکوفا گرددند، مسئولین صاحبان اصلی انقلاب را با بهانه های بی اساس پس نزنند، تا به جای آنان کسانی که وارثان رژیم گذشته و وابستگان آن ها هستند جایگزین کنند، البته باید از متخصصان متعد و یا لااقل غیرمعاند استفاده شود، لکن نه به قیمت کنار گذاشتن صاحبان اصلی انقلاب که جوانان حزب اللهی هستند؛ چشم ها و گوش ها را باز کنید که دشمنان حیله بازان کارکشته هستند و ممکن است از ساده دلی شما استفاده کنند و مراکز حساس را کم کم به دست گیرند و انقلاب را به سوی غرب یا شرق بکشانند.

امروز کسانی که حزب اللهی ها را آشوب گر می خوانند، حزب اللهی را آدم وحشی می دانند، این ها در خط امامند؟ خط امام دفاع از حزب اللهی هاست.

{بخش پرسش و پاسخ:}
نظر شما در مورد شعار مرگ بر روسیه و مرگ بر چین چیست و نسبت آن با خط امام را بفرمایید؟ادامه مطلب...
» نظر

اعتماد اجتماعی و روابط عمومی

روابط عمومی هرگز در دنیای استبدادی معنا نمی یابد. روابط عمومی زمانی معنی یافت که مخاطب اهمیت پیدا کرد و سازمان ها بر اساس خواست مردم برنامه ریزی شدند. دموکراسی و روابط عمومی دو فرزند با هم هستند. روابط عمومی تنها تولید و توزیع اطلاعات را در برنمی گیرد. در واقع به اعماق جامعه می رود و از توصیف به تبیین می رسد به این صورت که زمانی که به این نکته می رسد که مردم کالای بخصوصی را نمی پسندند به چرایی آن می پردازد. این روابط عمومی یک روابط عمومی جستجوگر (investigative public relation) است. یک روابط عمومی بنیادین می بایست که جستجوگر باشد.

از میان اسطوره ها هرمس (پسر زئوس خدای خدایان) بهترین نمونه برای مقایسه با روابط عمومی است که خلاف خواست زئوس آتش (سمبل روشنگری) را به زمین می آورد، او پیام رسانی می کند و جهان را روشن می کند. و پرومته نیز. او نیز آتش را به زمین آورد حتی به قیمت به بند کشیده شدن توسط زئوس.

خادمین روابط عمومی سازندگان جهان امروز هستند. آنان می دانند که آگاه سازی زمینه آزاد سازی است. آنان به مردم می آموزند که مقصد را از دور ببینند و به سوی آن حرکت کنند.

روابط عمومی با هسته سازمان در ارتباط است. اگر جنرال موتورز به عنوان بزرگترین کارخانه جهان شکست خورد علت آن فقدان روابط عمومی نبود. ماشین های بزرگ با مصرف بالای بنزین در دنیای امروز طرفداری نداشتند.

اعتماد اجتماعی یکی از بحث های کلیدی جامعه امروز است. اگر این بافت زیرین دچار تزلزل شود همه لایه ها متزلزل می شوند. اعتماد باور به صداقت دیگری است. اعتماد شکلی از ایمان به یک فرد یا سازمان دیگر است.

برخی اعتماد، انسجام و روابط عمومی را از منابع حیاط اجتماعی می دانند اما برخی دیگر فقط اعتماد اجتماعی را به تنهایی کافی می دانند.

انواع اعتماد اجتماعی

1- اعتماد بنیادی: اعتماد انسان به خود 2- اعتماد به یکدیگر: اعتماد به دیگرانی که می شناسیم. 3- اعتماد تعمیم یافته: اعتماد به افرادی که نمی شناسیم. 4- اعتماد انتزاعی: اعتماد به سازمان ها و تخصص ها. 5- اعتماد درونی: اعتماد اعضای گروه به هم. 6- اعتماد بیرونی: اعتماد گروه به افراد بیرون گروه.

هر چه اعتماد درونی زیاد شود احتمال کاهش اعتماد بیرونی را  افزایش می دهد.

می توان موارد زیر را به انواع اعتماد اجتماعی افزود:

اعتماد هیجانی (emotional) یا غیر عقلانی: اعتماد بر اساس این اندیشه که صرفا می اندیشیم یک فرد قابل اعتماد است مانند عشق.

اعتماد مبتنی بر ظواهر: فردی که غیر متشخص و یا منظم به نظر می رسد بر میزان اعتماد تاثیر می گذارد.

در این میان واژه های مشابهی نیز وجود دارند که گاها با یکدیگر قلب می شوند مانند: اطمینان، اعتقاد یا باور.

اکنون به سنتز اعتماد اجتماعی و روابط عمومی می پردازیم. روابط عمومی ماهیتا اعتمادی است. اگر ذات آن اعتمادی نباشد اصلا کارایی ندارد. روابط عمومی نهاد نرم در برابر نهادهای سخت است. اگر اعتماد نباشد سندروم در خلا قرار گرفتن (مخاطب گفته سازمان را باور ندارد یا آن را جدی نمی گیرد) یا سندرم گفتمان معکوس (مخاطب عکس خواسته سازمان عمل می کند) روی می دهد. باید روابط عمومی استناد پذیر باشد. یعنی اگر روابط عمومی یک موضوع را تایید کند آن موضوع حتمی است.

زیرپوستی بودن ویژگی مهم دیگر روابط عمومی است. یعنی باید آزادی افراد مد نظر قرار داد و در عین حال در اعماق وجود آنها قرار گرفت تا آنها بدنبال یک کالا بیایند. یعنی روابط عمومی یک ارزش یا هنجار را درونی نماید. از قرار گرفتن در ذهن بالاتر (ارتباط عقلانی)، ارتباط احساسی و ارتباط با قلب هاست. باید برای یک کالا یا خدمات رگه های عاطفی ایجاد کرد. این حادثه بزرگی است و لازارسفلد در این مورد معتقد است روابط عمومی می تواند افرادی علاقمند و با انگیزه ایجاد کند که خودشان مبشر یک کالا می شوند. [ وی روابط میان فردی را از قدرت رسانه قوی تر می داند].

مهم ترین گام در راه اعتمادسازی این راه رازداری است. روابط عمومی در عین حال بر سر دوراهی شفاف سازی آرمانی  و رازداری قرار دارد و در این میان می بایست میان اعتماد اجتماعی، نشر اطلاعات و رازداری توازان برقرار کند. این عمل بسیار دشوار و حساس است. بخصوص وقتی فرهنگ اجتماعی بالا نیست. فرهنگ مدیران و فرهنگ مخاطبین در این میان چالش بزرگی است. باید دید آیا این گفتمان در ایران میسر است یا نه؟

نکته اول در حل این مسئله این است که همواره باید دروازه بانی اطلاعات را در نظر بگیریم. و همچنین باید این نکته را در نظر بگیریم که فردی که اعتماد اجتماعی-انتزاعی ندارد به کار روابط عمومی نمی آید. افرادی که برای این کار برگزیده می شوند اول باید پردازش شوند بعد به تخصصشان نگاه شود و بعد انگیزش را به عنوان مهمترین عامل مد نظر قرار داد. انگیزش نیروی بزرگی به سازمان وارد می کند.

 

منبع: سخنرانی دکتر ساروخانی در یکصد و بیست و دومین جلسه انجمن روابط عمومی ایران. مورخ 4/6/88، آمفی تئاتر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری.


» نظر

راز مراقبه در همین دو نکته خلاصه شده...

چندی بود که در وبلاگ به مبحث هوش هیجانی می پرداختیم. مطلبی که از نظرتان خواهد گذشت چندی پیش به دستم رسید با وجود اینکه علی الظاهر ارتباطی با روابط عمومی ندارد اما با نگاهی عمیق می توان را یکی از بهترین پندها برای مدیران، کارشناسان و کارمندان این عرصه دانست. به خوش دو توصیه ارزشمند نتیجه: "تمامی راز مراقه در همین دو نکته خلاصه شده است: "شاهد بودن و گوش دادن". دو هنر بزرگ و غیرقابل اجتناب روابط عمومی. و اما مطلب:

< type=text/java>
hasEML = false;
 در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد و آن آگاهی است و تنها یک گناه، و آن جهل است و در این بین، باز بودن و بسته بودن چشم ها، تنها تفاوت میان انسان‌های آگاه و نا آگاه است. نخستین گام برای رسیدن به آگاهی توجه کافی به کردار، گفتار و پندار است. زمانی که تا به این حد از احوال جسم، ذهن و زندگی خود با خبر شدیم، آن گاه معجزات رخ می‌دهند.

در نگاه مولانا و عارفانی نظیر او زندگی، تلاش‌ها و رویاهای انسان سراسر طنز است! چرا که انسان نا آگاهانه

 همواره به جست و جوی چیزی است که پیشاپیش در وجودش نهفته است! اما این نکته را درست زمانی می فهمد

 که به حقیقت می‌رسد! نه پیش از آن!

 مشهور است که "بودا" درست در نخستین شب ازدواجش، در حالی که هنوز آفتاب اولین صبح زندگی مشترکش طلوع نکرده بود، قصر پدر را در جست و جوی حقیقت ترک می کند. این سفر سالیان سال به درازا می کشد و زمانی که به خانه باز می گردد فرزندش سیزده ساله بوده است! هنگامی که همسرش بعد از این همه انتظار چشم در چشمان "بودا" می دوزد، آشکارا حس می کند که او به حقیقتی بزرگ دست یافته است. حقیقتی عمیق و متعالی. بودا که از این انتظار طولانی همسرش شگفت زده شده بود از او مپرسد: چرا به دنبال زندگی خود نرفته ای؟! همسرش می گوید: من نیز در طی این سال ها همانند تو سوالی در ذهن داشتم و به دنبال پاسخش می گشتم! می دانستم که تو بالاخره باز می گردی و البته با دستانی پر! دوست داشتم جواب سوالم را  از زبان تو بشنوم، از زبان کسی که حقیقت را با تمام وجودش لمس کرده باشد. می خواستم بپرسم آیا آن چه را که دنبالش بودی در همین جا

 و در کنارخانواده ات یافت نمی شد؟! و بودا می گوید: "حق با توست! اما من پس از  سیزده سال تلاش و تکاپو این نکته را فهمیدم که  جز بی کران درون انسان نه جایی برای رفتن هست و نه چیزی برای جستن!"

حقیقت بی هیچ پوششی کاملا عریان و آشکار در کنار ماست آن قدر نزدیک که حتی کلمه نزدیک هم نمی تواند واژه

 درستی باشد! چرا که حتی در نزدیکی هم نوعی فاصله وجود دارد! ما برای دیدن حقیقت تنها به قلبی حساس و چشمانی تیزبین نیاز داریم.

 تمامی کوشش مولانا درحکایت های رنگارنگ مثنوی اعطای چنین چشم  و چنین قلبی به ماست. او می گوید: معجزات همواره در کنار شما هستند و در هر لحظه از زندگی تان رخ می دهند. فقط کافی است نگاه شان کنید. او گوید: به چیزی اضافه تر از دیدن نیازی نیست! لازم نیست تا به جایی بروید! برای عارف شدن و برای دست یابی به حقیقت نیازی نیست کاری بکنید! بلکه در هر نقطه از زمین، و هر جایی که هستید به همین اندازه که با چشمانی کاملا باز شاهد زندگی و بازی های رنگارنگ آن باشید، کافی است!

 این موضوع در ارتباط با گوش دادن هم صدق میکند!

 تمامی راز مراقبه در همین دو نکته خلاصه شده است:

  "شاهد بودن و گوش دادن"


» نظر

به این میگن روابط عمومی

در دانشگاه ، استاد در حال شرح دادن مفهوم بازاریابی به دانشجویان خود بود:

 * شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی مستقیم

* شما در یک مهمانی به همراه دوستانتون ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله یکی از دوستاتون میره پیش دختره ،به شما اشاره می کنه و می گه : " اون پسر ثروتمندیه ، باهاش ازدواج کن" ، به این می گن تبلیغات

* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و شماره تلفنش رو می گیرین ، فردا باهاش تماس می گیرین و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی تلفنی

* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله کراواتتون رو مرتب می کنین و میرین پیشش ، اون رو به یک نوشیدنی دعوت می کنیین ، وقتی کیفش می افته براش از روی زمین بلند می کنین ، در آخر هم براش درب ماشین رو باز می کنین و اون رو به یک سواری کوتاه دعوت می کنین و میگین : " در هر حال ،من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج می کنی؟" ، به این میگن روابط عمومی

 *شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین که داره به سمت شما میاد و میگه : "شما پسر ثروتمندی هستی ، با من ازدواج می کنی؟" ، به این می گن شناسایی علامت تجاری شما توسط مشتری

* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، بلافاصله اون هم یک سیلی جانانه نثار شما می کنه ، به این میگن پس زدگی توسط مشتری

* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" و اون بلافاصله شما رو به همسرش معرفی می کنه ، به این می گن شکاف بین عرضه و تقاضا

* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، ولی قبل از این که حرفی بزنین ، شخص دیگه ای پیدا می شه و به دختره میگه : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" به این میگن از بین رفتن سهم توسط رقبا

* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، ولی قبل از این که بگین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، همسرتون پیداش میشه ، به این میگن منع ورود به بازار

* شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. سعی می کنید به ش کم محلی کنید تا از شما خوش اش بیاد، اون هم فمینیست از آب در می آد و برایِ در اومدنِ چشِ شما دستِ دوست تون رو می گیره و با هم می رن سان فرانسیسکو. به این می گن اشتباهِ استراتژیک در بازاریابی.

* شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و مؤدبانه یه یه شاخه گلِ سرخ به ش می دید و می گید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»، اما اون گل رو توی سرتون می زنه، چون شدیداً استقلالیه. به این می گن اشتباهِ تاکتیکی در بازاریابی.

* شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و می گید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛همون لحظه یه دختر دیگه که قبلا با همین کلمات گولش زده بودید سروکلش پیدا می شه و رسواتون میکنه به این میگن تاثیرسوء سابقه در بازار.

*شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و می گید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛همون لحظه پاتون میره روی پوست موز و جلوی طرف ولو می شید به این میگن ضایع شدگی مفرط یا فقدان ثبات در بازار..

*شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و می خواهید بگید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛ که یک هو یک دختر زیباتر از اون رو پشت سرش می بینید فورا مسیر رو عوض می کنید و به سمت دختر جدید می رید. به این میگن چشم چرانی، نه ببخشید تحلیل لحظه به لحظه بازار.

* شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و می گید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛ اونهم با شعف خاصی برمی گرده و لبخند می زنه ، شما که بادیدن چهره 60 ساله اون به اشتباه خودتون پی بردید سرخ و سفید شده و مجبورید برای رهایی آسمون ریسمون ببافیدبه این میگن بدبیاری یا خطای بازار

* شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. به جایِ این که جلو برید و بگید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛ به مادرتون می گید که با مادرش تماس بگیره و قرار خواستگاری رو بذاره. به این می گن بازاریابی سنتی.

* شما در یک مهمانی ، یک دخترِ بسیار زیبا رو می بینید و ازش خوش تون می آد. جلو می رید و می گید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛ اون هم با دوست اش صحبت می کنه و در موردِ شما توضیح می ده و شما با هردوی اونا ازدواج می کنید. به این می گن بازاریابی دهان به دهان!

* شما در یک مهمانی ، دخترِهای بسیار زیبایِ فراوانی رو می بینید و ازشون خوش تون می آد. سرگردان می شید که جلو کدوم برید و بگید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن بعد ما می تونیم با هم بیش از دوبچه داشته باشیم»؛ به این میگن فقدان استراتژی در بازار .


» نظر

گزارش جلسه 122 انجمن روابط عمومی ایران

از ماه گذشته مکان برگزاری انجمن از تالار حرکت شهرداری تهران به سالن همایش سازمان میراث فرهنگی و گردشگری منتقل شد. این سالن با فضای کمتر اما دوستانه حس زلال تری به خانواده انجمن روابط عمومی ایران جاری کرده است. جلسه این ماه با محوریت سخنرانی آقای دکتر عباس زادگان در زمینه زیست عاشقانه در سازمان آغاز شد اما به دلیل تاخیر وی و کاظمی دینان، رفیعی دبیرانجمن به شرح فعالیت های یک ماهه انجمن پرداخت که اهم آن بدین شرح است:

  • فراهم کردن تسهیلات ویژه اعضا برای تور مالزی.
  • تقدیر از پیش کسوتان روابط عمومی از ماه آینده در جلسات ماهانه انجمن.
  • درخواست همکاری از اعضا جهت کمک در گردآوری کتاب مجموعه سخنرانی های مطرح شده در جلسات ماهانه از ابتدا تا کنون.
  • دعوت به همکاری اعضا جهت پربارتر نمودن سررسید سال آینده انجمن.
  • انتشار ماهنامه مرداد و شهریور
  • فعال تر شدن انجمن های شهرستان ها. درخواست همکاری برای تقبل نمایندگی در شهرستان هایی که انجمن در آنها فعال نشده است.
  • دعوت به همکاری اعضا با آقای قاسمی در راه اندازی موزه دکتر نطقی.

پس از بیان دستاوردهای یک ماه انجمن مطهری نژاد دبیر کمیته چاپ و نشر انجمن به طرح موضوع داغ و روز روابط عمومی ایران، تصویب لایحه جریان آزاد اطلاعات پرداخت و گفت روابط عمومی ها ناچار به پوست اندازی اند.

وی در مورد تاریخچه جامعه اطلاعاتی گفت: وسایل ارتباطی مرزهای قومی و نژادی را از بین برده اند و اهمیت آن تا آنجا بود که اجلاس سران جامعه اطلاعاتی در آن مورد تصمیم هایی اتخاذ کردند و خاتمی به عنوان رییس جمهور وقت در یکی از نشست های آن حضور داشت.

مطهری نژاد به نقش بنیادی معتمد نژاد در مورد طرح اولیه این موضوع در ایران اشاره کرد و افزود: دکتر معتمد نژاد پیش از برگزاری این نشست کتابی در این مورد منتشر کرد و پس از اجلاس نیز در مورد نتایج آن کتاب دیگر به بازار عرضه کرد. سپس وی در ایران انجمن جامعه اطلاعاتی را تشکیل داد.

دبیر کمیته چاپ و نشر انجمن روابط عمومی ایران در مورد زوایای جهانی جامعه اطلاعاتی گفت: در دنیای از زوایای مختلفی بدان نگریسته می شود. ممکن است به چشم فناوری بدان نگاه شود که در این صورت می توان فناوری های ارتباطی مانند موبایل و یا تلویزیون هایی را مثال زد که بدون نیاز به دیش ارتباطات ماهواره ای دارند. حتی می توان به اطلاعات نگاه اقتصادی داشت. نگاه اجتماعی آن اشاره به تاثیرات آن بر رسوم و عادات اجتماعی دارد. می توان برای آن تعریف فضایی هم قایل شد از این رو که مکان های دور را به هم نزدیک می کند و یا اینکه می توان بسیاری از کارها را از دور کنترل و مدیریت کرد.

مطهری نژاد در اشاره به تاریچه جریان آزاد اطلاعات گفت: اولین بار به طور رسمی جریان آزاد اطلاعات در سازمان ملل متحد مطرح شد. مبنای آن بر این بود که اگر فردی اطلاعاتی را از سایتی گرفت و منتشر کرد تحت پیگرد قرار نگیرد و یا اگر کسی به سازمانی مراجعه کرد و درخواست اطلاعات کرد در صورت خودداری آن سازمان مجرم محسوب خواهد شد. اولین کشوری که این لایحه را مطرح کرد آمریکا بود که غیر از نه مورد استثنا در بقیه موارد جریان انتشار آزاد اطلاعات را الزامی می داند. البته با این استثنا که اگر کسی بتواند تا ده میلیارد دلار در سرمایه ملی تصمیم بگیرد تمام زوایای شخصی زندگی وی قابل طرح است. مانند ماجرا کلینگتون. تا هفت میلیارد استثنائاتی وجود دارد و زیر یک میلیارد دلار کاملا محفوظ است.

وی گفت تاکنون شصت و نه کشور این قانون را با اندکی تفاوت تصویب کرده اند. در ایران این لایحه در دولت خاتمی به مجلس رفت و مجلس به بهانه زیاد بودن محدودیت ها آن را تصویب نکرد. دولت با تعدیل آن موافقت نکرد و آن را به عهده مجلس گذاشت. مجلس هفت ام به عکس مدعی بود که محدودیت ها کم اند و دولت نهم حاضر به افزودن محدودیت ها نشد تا متهم به سانسورچی بودن نشود. در نتیجه مجلس هفتم با دخل و تصرف کلیات آن را تصویب کرد. مجلس هشتم محدودیت ها را افزایش داد و آن را به تصویب رساند. شورای نگهبان ماده شش را که بخش خصوصی را هم شامل قانون می کرد و ماده یازده را نهادهای زیر نظر دفتر مقام رهبری را هم شامل می کرد نپذیرفت. مجلس در مورد بند شش را پذیرفت و بند یازده را هم اصلاح کرد.

مطهری نژاد به روابط عمومی ها خاطرنشان کرد: آنچه مسجل است پس از ابلاغ این قانون در روزنامه رسمی روابط عمومی ها دیگر نمی توانند اطلاعاتشان را مسکوت گذارند اگرنه مجرم خواهند بود. این قانون تحولی در روابط عمومی ها به پا خواهد کرد و پس از درج آن در روزنامه رسمی یک شماره کامل نشریه انجمن به این قانون و تاثیرات آن بر روابط عمومی اختصاص خواهد یافت.

دبیر کمیته چاپ و نشر انجمن در پایان گفت: کتاب های دکتر معتمد نژاد در زمینه جامعه اطلاعاتی و بحث جریان آزاد اطلاعات می تواند کارشناسان روابط عمومی را برای مواجه با شرایط جدید مهیا کند.

سپس دکتر عباس زادگان به طرح موضوع اصلی این ماه انجمن، زیست عاشقانه در سازمان پرداخت.

وی در آغاز بحث انسان ها را به چهاردسته تقسیم کرد تا مسیر بحث را بر مبنای این تقسیم بندی پی بگیرد: انسان ها بر چهار نوع غریزی یا  Instinctive(که به دلیل عدم کنترل بر غرایزمناسب سازمان نیستند.)، عاطفی یا Affective (به دلیل عدم تعامل و سازگاری مناسب سازمان نیستند.)، اندیشمند و عقلایی یاCognitive Domain (افرادی سازمانی که تنها بر اساس شناخت تصمیم می گیرند) و افراد متعالی یا Transcendental (که مفاهیمی را که در علوم موجود نمی گنجد بکار می گیرند و از زمان خود جلوترند. مانند علی (ع) یا مولانا)

دکتر عباس زادگان موضوع بحث را در مورد دسته چهارم خواند و افزود: یک وجه این انسان ها، زیست عاشقانه است. اینان ارتباط منظم و کاملی با کل هستی دارند. این افراد زبان همه موجودات را می فهمند و آن را ستایش می کنند. رفتار این انسان بطور دایم نیایش گرانه(زمزمه با هستی) است. چنانچه گاندی بخش بزرگی از موفقیت مبارزه اجتماعی خود را مدیون نیایش می داند. ممکن است در سازمان این سخنان انتزاعی به نظر آیند اما افرادی به آسانی آن را در سازمان های عملیاتی حتی به کار گرفته اند.

وی زیست عاشقانه را عامل نزدیکی زندگی سازمانی و خصوصی خواند و گفت: علت طرح موضوع کیفیت زندگی کاری ((Quality work life در این جلسه به این دلیل است که عین وظیفه روابط عمومی در سازمان است. این روابط عمومی است که وظیفه تلطیف فضای سازمانی را به عهده دارد. به گونه ای که کارکنان از کار خود لذت ببرند، هنگام ترک محل کار احساس خستگی نکنند و صبح با اشتیاق به محل کار خود بازگردند.

دکتر عباس زادگان در بیان ویژگی های چنین سازمانی افزود: این سازمان یکپارچه، سازگار، نامتمرکزو مشارکت جویانه، دارای تسهیلات، محیط آموزشی و تصمیم گیری در آن بر اساس نظرات جمع، شرایط اجتماعی و مسایل فنی است.

وی در پایان افزود رسیدن به چنین سازمان مستلزم مشارکت روابط عمومی و مدیریت منابع انسانی است و در بیان چند راه کار عملی برای چنین سازمانی گفت: به محض بروز اختلاف مدیر باید به حل و فصل بپردازد. به اعتراضات و انتقادات سالم رسیدگی کند. در این راستا ایجاد باشگاه، نشریه داخلی و دعوت کارکنان به جشن، کنسرت یا تئاتر به همراه خانواده راه گشا خواهد بود. تبریکات و تسلیت های نشریات داخلی محیط کار را خانگی تر می کند.

مورخ 2/7/88-سالن همایش سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی


» نظر
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >