ضربت خوردن مولی الموحدین حضرت علی امیرالمومنین علیه السلام تسلیت

و تو چه می دانی که شب قدر چیست؟
شب قدر از هزار ماه بهتر است."_سوره ی قدر
آری ما را بر عظمت و شناسایی آن راهی نیست،
تنها می توان درزیر باران رحمت "لیله القدر" ایستاد تا برما ببارد
و جانهایمان را از آب زلال خود شست وشو دهد و پاک سازد.

?

دانلود روضه ونوحه ودعا ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام

1- دانلود دعای جوشن کبیر- ومراسم احیا شب 21 رمضان

?دانلود مداحی و نوحه ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام ازحاج قانع

?دانلود مداحی محمد حسین حدادیان

?دانلود مداحی ویژه شهادت حضرت علی از روح الله بهمنی

5- دانلود مداحی و نوحه ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام ازحاج عبدالرضا هلالی

 ?دانلود مداحی و نوحه ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام ازحاج ابوالفضل بختیاری

 ?دانلود مداحی و نوحه ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام ازحاج حسن خلج

 ?دانلود مداحی و نوحه ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام ازحاج حسین سیب سرخی

?دانلود مداحی و نوحه ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام ازحاج احمد نیکبختیان

??دانلود مداحی و نوحه ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام ازحاج محمود کریمی

??دانلود مداحی و نوحه ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام ازحاج محمد طاهری

??دانلود روضه ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام ازحاج ابوالفضل بختیاری

??دانلود روضه ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام از حاج حسن خلج

??دانلود روضه ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام از حاج محمود کریمی

??دانلود روضه ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام از حاج محمد طاهری

??دانلود روضه ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام از حاج سعید حدادیان

??دانلود روضه ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام از حاج منصور ارضی

??دانلود سخنرانی ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام از استاد انصاریان آیة الله مظاهری


» نظر

مصاحبه دکتر زمانی رییس دانشگاه نور دانش با خبرگزاری فارس میمه



برای اولین بار در منطقه مرکز و جنوب ایران
 

جذب دانشجو در رشته زیست شناسی سلولی مولکولی ،گرایش بیوشیمی در میمه

خبرگزاری فارس میمه : با اخذ مجوز از وزارت علوم ، برای اولین بار در منطقه مرکز و جنوب ایران ، موسسه آموزش عالی نور دانش میمه برای سال تحصیلی 89-88  در رشته زیست شناسی سلولی ـ  مولکولی ،گرایش بیوشیمی ، دانشجو می پذیرد.

به گزارش خبرگزاری فارس از میمه ، دکتر محمدرضا زمانی رییس موسسه آموزش عالی نور دانش میمه با اشاره به این موضوع گفت : موسسه آموزش عالی نور دانش اولین دانشگاه غیر انتفاعی- غیر دولتی بخش میمه است که پس از کسب مجوز رسمی از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ، با حضور جمعی از مسئولین و مردم شهرستان افتتاح گردید.

زمانی افزود: این دانشگاه که به همت تعدادی از برجسته ترین اساتید فعال کشور در حوزه بیوتکنولوژی و با در نظر گرفتن اهداف کلی تاسیس گردیده، در اولین گام از طریق آزمون سراسری اقدام به پذیرش دانشجو در دو رشته زیست شناسی سلولی- مولکولی در مقطع کارشناسی و شیمی آزمایشگاهی در مقطع کاردانی برای سال تحصیلی 88-87 نمود. 

موسسه آموزش عالی نور دانش پس از اینکه در طول اولین سال فعالیت خود و طی بازدیدهای صورت گرفته از سوی ارگان های نظارتی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری موفق به کسب استانداردهای آموزشی و غیر آموزشی مورد نظر گردید در راستای گسترش رشته های آموزشی خود با هدف تخصصی کردن دانشگاه در گرایش های زیست شناسی علوم سلولی و مولکولی موفق به اخذ مجوز پذیرش دانشجو در دو  گرایش زیست شناسی سلولی مولکولی ،گرایش میکروب شناسی و زیست شناسی سلولی مولکولی ،گرایش بیوشیمی در مقطع کارشناسی برای سال تحصیلی 89-88 از وزارت علوم برای اولین بار در منطقه مرکز و جنوب ایران گردید.

دکترزمانی با تاکید برآینده دانشگاه و چشم امید به همکاری مسئولین منطقه و استان ادامه داد : با توجه به جهت گیری این دانشگاه درخصوص تبدیل شدن به قطب بیوتکنولوژی در منطقه مرکزی ایران، از مسئولین استان و شهرستان انتظار می رود همچنان که در تمام زمینه ها پر تلاش و کوشا بوده اند در به ثمر رسیدن این هدف نیز مساعدت لازم را به عمل آورند، بدیهی است که با تبدیل شدن این دانشگاه به قطب آموزش بیوتکنولوژی، توان و پتانسیل تربیت نیروهای متخصص در استان بطور چشمگیری افزایش خواهد یافت.

وی ادامه داد : قابل ذکر است این دانشگاه دارای امکانات آموزشی، کلاسها و آزمایشگاههای بسیار مناسب با وسایل آزمایشگاهی و تجهیزات لازم جهت برگزاری تمام آزمایشگاههای تخصصی مرتبط با رشته های ارائه شده می باشد. ضمناً امکانات مختلف رفاهی از جمله سایت اینترنت، خوابگاههای خودگردان (برای دختران دانشجو)، سلف سرویس و ... نیز جهت استفاده دانشجویان فراهم گردیده است. 

رییس مؤسسه آموزش عالی نوردانش در زمینه اهداف کلی موسسه گفت:کمک به ارتقاء سطح فرهنگ و دانش جامعه ، مشارکت در تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز کشور ، همکاری در زمینه سازی مناسب برای مشارکت همه جانبه مردم در امر گسترش و اعتلای آموزش و پژوهش در کشور ،کمک به بالا بردن ظرفیت دانشجویی استان اصفهان ،  استفاده از امکانات و قابلیتهای موجود استان و منطقه در توسعه آموزش عالی ، فراهم ساختن زمینه های جذب و گسترش دانشجوی بومی در شهرهای محل سکونت یا شهرهای نزدیک ، تلاش در جهت تقویت خودباوری و رفع وابستگی های علمی، اقتصادی و فرهنگی کشور و تلاش در جهت تقویت تولید علم بومی( ایرانی- اسلامی) و نگاه انتقادی علمی به متون ترجمه ای از جمله اهدافی است که برای این موسسه تعریف شده است.

دکتر زمانی در خصوص معرفی رشته ها و اطلاعات بیشتری در شناخت این رشته ها افزود : مهمترین‌ مولکول‌هایی‌ که‌ در حیات‌ سلول‌ مؤثر هستند، RNA,DNA و پروتئین‌ها می‌باشند. DNA مرکز ذخیره‌ اطلاعات‌ و صدور فرمان‌های‌ سلول‌، RNA وظیفه‌ انتقال‌ این‌ فرمان‌ها و پروتئین‌ مسؤولیت‌ اجرای‌ این‌ فرمان‌ها را بر عهده‌ دارند. در زیست‌شناسی‌ سلولی‌ و مولکولی‌ چگونگی‌ این‌ فعالیت‌ها بررسی‌ می‌شود.امروزه‌ زیست‌ شناسی‌ در کشورهای‌ پیشرفته‌ بیش‌ از 80 تا 90 درصد سمت‌ و سوی‌ علوم‌ سلولی‌ و مولکولی‌ دارد. چرا که‌ رشته علوم‌ سلولی‌و مولکولی‌ نیروی‌ انسانی‌ لازم‌ را برای‌ تحقیق‌ در رشته‌های‌ پزشکی‌، بیوشیمی‌، ژنتیک‌، بیوتکنولوژی‌، مهندسی‌ ژنتیک‌، اصلاح‌ نباتات‌، شیلات‌ و دام‌ تربیت‌ می‌کند.

اگر فردی به‌ علوم‌ پایه‌ علاقه‌ دارد ، مطمئناً رشته‌ علوم‌ سلولی‌ و مولکولی‌ رشته‌ای‌ با ارزش‌ و خوب‌ است‌. تعدادی‌ از مراکز تحقیقاتی‌ مانند انستیتوپاستور، مرکز تحقیقات‌ ژنتیک‌، مرکز تحقیقات‌ بیوشیمی‌ و بیوفیزیک‌، مراکز تحقیقاتی‌ دانشگاهی‌، مراکز تحقیقاتی جهاد کشاورزی و .... می‌توانند پذیرای‌ فارغ‌التحصیلان‌ علوم‌ سلولی‌ و مولکولی‌ باشند. علاوه‌ بر مراکز تحقیقاتی‌ موجود، فارغ‌التحصیل‌ این‌ رشته‌ می‌تواند با ایجاد شرکت‌ خصوصی‌ سازنده‌ مواد اولیه‌ آزمایشگاه‌های‌ علوم‌ سلولی‌ و مولکولی‌ یا آزمایشگاهی‌ که‌ تستهای‌ آن‌ در سطح‌ مولکولی‌ است‌، هم‌ به‌ جامعه‌ علمی‌ خدمت‌ کند و هم‌ وضعیت‌ مالی‌ نسبتاً خوبی‌ داشته‌ باشد البته‌ در حال‌ حاضر در ایران‌ چنین‌ فعالیت‌هایی‌ در سطح‌ محدودی‌ انجام‌ می‌گیرد.

وی در توضیح رشته زیست شناسی سلولی و مولکولی گرایش بیوشیمی مقطع کارشناسی افزود: اگرچه بیوشیمی شاخه ای از زیست شناسی است , اما شاخه ای از شیمی آلی نیز به شمار می رود. بیوشیمی علم مربوط به ترکیب اجزا و ساختار مواد موجود در سیستم های زنده و واکنش های شیمیایی انجام شده در این سیستم هاست. اساس شیمیایی بسیاری از واکنش ها در موجودات زنده شناخته شده است. کشف ساختمان دورشته ای دزواکسی ریبونوکلئیک اسید(DNA)، جزئیات سنتز پروتئین از ژنها، مشخص شدن ساختمان سه بعدی و مکانیسم فعالیت بسیاری از مولکول های پروتئینی، روشن شدن چرخه های مرکزی متابولیسم وابسته به هم و مکانیسم های تبدیل انرژی و گسترش تکنولوژی نوترکیبی DNA (Recombinant DNA) از دستاوردهای برجسته بیوشیمی هستند. امروزه مشخص شده که الگو و اساس مولکولی باعث تنوع موجودات زنده شده است.

دکترزمانی در تاثیر بیوشیمی در کلینیک گفت : مکانیسم های مولکولی بسیاری از بیماریها، از قبیل بیماری کم خونی و اختلالات ارثی متابولیسم، مشخص شده است. اندازه گیری فعالیت آنزیم ها در تشخیص کلینیکی ضروری می باشد. برای مثال، سطح بعضی از آنزیم ها در سرم نشانگر این است که آیا بیمار اخیرا سکته قلبی کرده است یا نه؟ بررسی DNA در تشخیص ناهنجاریهای ژنتیکی، بیماریهای عفونی و سرطانها نقش مهمی ایفا می کند. سوش های باکتریایی حاوی DNA نوترکیب که توسط مهندسی ژنتیک ایجاد شده است، امکان تولید پروتئین هایی مانند انسولین و هورمون رشد را فراهم کرده است. به علاوه بیوشیمی اساس علایم داروهای جدید خواهد بود. در کشاورزی نیز از تکنولوژی DNA نوترکیب برای تغییرات ژنتیکی روی ارگانیزم ها استفاده می شود.

فارق التحصیلان گرایش بیوشیمی نیز مانند فارق التحصیلان گرایش علوم‌ سلولی‌ و مولکولی‌ می توانند در مراکز تحقیقاتی‌ مانند انستیتوپاستور، مرکز تحقیقات‌ بیوشیمی‌ و بیوفیزیک‌، مراکز تحقیقاتی‌ دانشگاهی‌، مراکز تحقیقاتی جهاد کشاورزی و ... اقدام به فعالیت نمایند، یا با ایجاد شرکت‌ خصوصی‌ سازنده‌ مواد اولیه‌ آزمایشگاه‌های بیوشیمی - بیوفیزیک‌، به‌ جامعه‌ علمی‌ خدمت‌ نمایند.

گفتنی‌ است‌ که‌ موسسه آموزش عالی نور دانش از اولین دانشگاههای کشور است که گرایش‌ بیوشیمی‌ را در مقطع‌ کارشناسی ارائه‌ می نماید.‌


» نظر

راه رفتن از بین کفتر چاهی های حرمت را دوست دارم ... ای خدا (1)

راه رفتن از بین کفتر چاهی های حرمت را دوست دارم

 

ای خدااااااااااااااااااااا

 

 

همه ما وقتی از میان گروهی از این کفترچاهی ها رد میشیم ، احساس خوبی بهمون دست میده .

اما اینبار احساسش خیلی قشنگتر از همیشه بود .

اولین باری که این کفترچاهی ها رو می بینی پاک پاک هستی .

یه دست سفید .

گروهی دختر جوای با چادرهای سفید ، لباسهای سفید راه افتادند به سمت مسجد الحرام .

اطراف مسجد الحرام از این کفتر چاهی ها زیاد بود که گروه گروه نشسته بودن و از میانشون رد میشدیم .

خیلی قشنگ بود از بین ما پرواز می کردند ، همین طور که میرفتیم گروه بعدی بلند میشد و میرفت پشت سرمون می نشستن .

داشتیم اذن دخول و ادعیه وارد شده رو می خوندیم ، پاهام دیگه توان راه رفتن نداشت ، می لرزیدند ، تپشهای قلبم نفسم را به شماره

انداخته بود ، صدای قلبم را می شنیدم ، اضطراب و دلشوره عجیبی داشتم ، بغض کرده بودم ، هر قدم که بر میداشتم احساس سنگینی

بیشتری میکردم ،‏ دستانم سنگین شده بود ، توان نگه داشتن کتاب دعا در دست را نداشتم ، حالم خراب بود .

انگار عزرائیل آمده بود ، و جانم را داشت می گرفت .

دلم میخواست برگردم ، دلشوره ام بیشتر و بیشتر می شد .

از باب مروه داخل شدیم .

کفشهایم را در آوردم ، سرم رو انداختم پایین ، اصلا نمیتوانستم راه بروم ، خیلی خوشحال شدم که یه تیکه راه سرازیری بود ، چون دیگه

حس حرکت نداشتم ، هر قدمی که بر میداشتم ترس تمام وجودم را می گرفت .

به یاد گناهانی می افتادم که انجام داده بودم ، حال با تمام این گناهان آمده بودم ،‏ آمده بودم به خانه دوست ...

قبل از آمدن از مدینه از ائمه مدینه خواسته بودم که واسطه شوند ، تا خدای مهربان مرا به درگاهش راه دهد ، دوست نداشتم که فقط

وارد مسجد الحرام شوم . دوست داشتم مهمان اختصاصی خدا باشم .

رسیدیم  به پله ها .

همینطور که سرم پایین بود و از پله ها پایین می رفتم ، دلشوره ام با آرامش بود ، نمیدونم تا حالا این حال رو داشتی یا نه ، ولی دلشوره

با آرامش ، فکرش هم کنی اصلا یه چیز عجیب و غریب هستش .

بچه ها با چادرهای سفید ،‏زمین مسجد الحرام هم سفید سفید ، چشم رو اذیت می کرد ،‏دیگر توان دیدن نداشتم ، لرزش دستانم بیشتر

شده بود ، پاهایام که دیگه نگو ، اصلا توان راه رفتن نداشت .

ابتدا سجده کردیم ...

سجده ای از سرشوق ... سجده ای از روی اخلاص ... سجده ای که نشان بندگی بود در مقابل عبد ...

دلم نمی خواست سراز سجده بردارم ... اصلا میخواستم برای همه عمر اینطوری بمونم ...

آخه خیلی خوب بود ، خیلی خیلی حال قشنگی داشتم ... حیف بود خرابش می کردم ... ولی شوق دیدن کعبه وسوسه ام می کرد ...

سرم و بلند کردم ،‏اصلا باورم نمی شد ،‏چی داشتم می دیدم ،

اشک در چشمانم حلقه زده بود ،‏ بغض امانم را بریده بود ، انگار نه انگار که برای اولین بار است که آمده ام ، انگار سالهای سال است که

آشناست ...

انگار سالها بود من اینجا بودم ، و اولین باری نبود که می دیدیمش ...

قفل شده بودم ، هیچی نمیگفتم ، اصلا نمیتونستم حرف بزنم ، نمیتونستم چیزی بخوام ... 

از مسجد شجره تا اینجا فقط تو فکر دعاهایی بودم که میخواستم هنگام دیدن کعبه بخوانم ، ولی افسوس ...

 افسوس که یار مرا بی کلام می خواهد ...  

توان صحبت کردن در مقابلش را نداشتم ...

در کعبه را می دیدم به یاد این صحنه زیبای تاریخ بشریت افتادم که حضرت (عج) در هنگام ظهور و معرفی خود تکیه بر در کعبه می دهد و

صوت زیبای أنا المهدی بر گوش جانها می نشیند .

شمرده شرمده گفتم : الـلــهـمَّ عـجــّل لـولــیــک الــفـــرج

نفسم داشت بند میومد ... داشتم خفه میشدم ... عقده دل باز کردم ...

شروع کردم به درد دل کردن باهاش ... گفتم و گفتم و گفتم  ... از همه چی گفتم ... همه چی هم خواستم ...

آخرش هم ازش خواستم که  عاقبتم رو بخیر کنه ... عاقبت بخیر از این دنیا برم ...

بلند شدیم ، حرکت کردیم به سمت حجر الاسود ... دیگه سنگین نبودم ، طمع در آغوش گرفتن کعبه و شوق دیدار و حضور ، اینبار هولم

میداد .

رسیدیم به حجرالاسود ...

 

در پست بعدی ادامه اش رو بخونید ...


» نظر

راه رفتن بین کفتر چاهی های حرمت را دوست دارم ای خدا (2)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ادمه پست قبلی :

 

....

 

دستمون رو برید بالا و تکبیر گفتیم :  الله اکبر  ... دور اول

وقتی دستمون رو میبردیم بالا و تکبیر میدادیم با خدا دست می دادیم ، دست خدا رو تو دستم حس می کردم ،

راستی راستی صاحب خونه مهمونش رو پذیرفته بود ، بهش دست داده بود ...

ناز معشوق زیاد بود ... اجازه دست زدن بهش رو نداشتیم ، بر محرم یکی از چیزهایی که حرام هست این است که به کعبه دست بزند .

فعلا گفته بود باید دورم بگردید ... او شمع و من پروانه ... چه لذتی داره ...

 میدونی مثل این بود که عشقت رو ،‏ معشوقت رو بزارن پشت یه دیوار شیشه ای ،‏تو فقط ببینیش نتونی بهش دست بزنی ...

شروع کردم به خواندن دعای دور اول بعد از اون ادعیه ای که گفته بودن هنگام طواف و سعی ثواب دار می خوندم .

آهسته آهسته میرفتم ... ابتدای هر دور دعای آن دور را میخواندم و بعد ادعیه دیگه ، اگر هم از دور قبل دعایی باقیش مانده بود ادامه میدادم.

مناجات امیرالمومنین درمسجد کوفه ، دعای مجیر ، زیارت آل یس ، دعای عهد ، جامعه کبیره  اینها دعاهایی بود که در طواف اول و سعی و

طواف نساء خواندم .

به جز جامعه کبیره ، باقی را چند بار خواندم .

مجیر خواندن هنگام طواف از بهترین لحظات طوافم بود .

هر بار که دستم بالا میرفت برای آغاز دور جدید و تکبیر میگفتم ، ترس داشتم ، از اینکه الان دارم دست بیعت می دم با خالقم و بعد همه

اینها یادم بره و بزنم زیر قولم .

دیگه دلشوره نداشتم ، آرامش داشتم ، آرامشی که دوست نداشتم از دستش بدم .

دور آخر بود ، فقط دعا میکردم ، از خدا خواستم تمام کسانی که دوست دارن و التماس دعا گفتن رو خودش بطلبه تا این لحظات قشنگ

رو خودشون حس کنن . ازش خواستم که خودشون بیان و طواف کنن و لذتش رو ببرن .

نمیدونم تاحالا روبروی کعبه نماز خوندی یا نه ولی بهترین نماز نماز ،‏اولی هست که موقع دیدن کعبه میخونی ،‏ برای ما مصادف شد با نماز

طواف ،‏بعضی ها نماز یومیه میخونن ولی ما نماز طواف خوندیم ،‏اخه ساعت 6 صبح رفتیم برای اعمال .

به سمت پله ها به طرف صفا حرکت کردم ، بچه ها نشسته بودن برای استراحت که بریم برای سعی ...

چه زیبا بود سعی ... آنجا که مردان هروله می کردن و در نهایت عجز و ناتوانی بندگی خود را اثبات میکردن ، آنجا که در جا میزدن و غرورشان با این هروله و درجا زدن شکسته می شد .

یاد هاجر افتادم ، با طفلی شیرخوار ، در این بیابان خشک ،‏ به دنبال آب می دوید ...

چه صبر زیبایی داشته ...

بعضی ها خسته شده بودن ، نشسته بودن ، بعضی آهسته راه میرفتن .

آهسته قدم بر میداشتم و با دقت تمام دعا میخواندم ، مجیر حال عجیبی داشت ،‏آل یس و ندبه هم همینطور .

به مروه رسیدم ،‏هفت دور تمام شده بود ، باید تقصیر میکردیم .

تقصیر یعنی کوتاه کردن مو یا ناخن ،‏در این هنگام حاجی از احرام در می آید و اکثر چیزهایی که برایش حرام بوده برایش حلال می شود ،

فقط باید طواف نسا و نمازش را بخواند تا همسرش یا اگر مجرد است بخواهد بعدا ازدواج کنید زوجیت برایش حلال شود .

وقتی قیچی به موهام زدم ، یه تیکه کوچیکش رو کوتاه کردم که مرتب بودنش خراب نشه ، میدونی یاد چی افتادم ؟؟؟

یاد این افتادم که الان به خاطر خدا دارم تقصیر میکنم ، از موهام میگذرم و کوتاه میکنم و میندازمش دور ...

ولی همه سال های عمرم رو به خاطر شیطان ، نفسم رو انداختم دور ...

الان که دارم به اینها فکر میکنم ، خجالت میکشم از خدا ... بعضی از عهدهایی که باهاش بستم رو شکوندم ...

دوباره برگشتیم ،‏ برگشتیم گرد حرم عشق ...

وارد مسجدالحرام شدیم ... دوباره دست دادن با خدا ، عهد بستن و تکبیر گفتن ...

الله اکبر

خیلی قشنگ بود ،‏کنار حجر همه تکبیر میگفتن ،‏با هر زبونی و هر نژادی که بودن طنین زیبای الله اکبر دل رو می لرزوند .

یکی از استادامون گفته بود که از کعبه زمین تا کعبه عرش دائم فرشتگان طواف میکنن . فرشتگان دائم الطواف هستن .

آسمون رو نگاه کردم ، گفتم خدایا منم دارم طواف میکنما ... ازم بپذیر ...

دعا کردم ،‏ برای همتون دعا کردم ، برای همه بچه های نت ،‏ برای همه کسانی که میشناختم ...

هر جا که میرفتم توی این مدت در نت برای همشون دعا کردم ، خالصانه دعا کردم ،

رفتم نماز خوندم ، پشت مقام ابراهیم ، خیلی قشنگ بود ، نماز خوندن روبروی کعبه ... تاحالا این کارو کردی یا نه نمیدونم ...

ولی بهترین نماز ، همونه ، چون واقعا تو فکر خدا هستی فقط .

سلام نماز رو دادم . خیلی خوشحال بودم . آخه تازه متولد شده بودم .

سریع دویدم ، مثل دیوانه ها ، دیوانه وار دویدم ،‏ کعبه رو در آغوش کشیدم ، وای چه نرم و مخملی با عطر خوبی بود .

چه حالی داد ... جاتون خالی

اشکم ریخت

سینه ام رو چسبوندم به کعبه ،‏ انگار یه حسی وارد قلبم می شد ،‏ به اسمون نگاه کردم ،‏گفتم خدایا بین من و تو فاصله ای نیست ،‏

میدونم صدام میاد به عرش ،‏ میخوام توبه کنم ،

نمیخوام گناه کنم

اخه این دستها ، با تو دست داده ،‏به کعبه خورده ...

اخه این چشمها ، کعبه رو دیده ، دیگه نباید گناه کنه ...

این پاها ، گرد تو دویده دیگه گرد غریبه نمی ره ...

این زبون با تو حرف زده ، حرفی نداره برای دیگری بزنه ...

خدایا این بدن وقف تو شده ، هر کاری میخوای انجام بده ،‏ خدایا زندگیم رو به تو میسپارم ،‏هر چی صلاحت هست همون بشه ...

دلم نمیخواست بیام کنار ،‏ سجده کردم ،‏نزدیک ترین نقطه به کعبه ،‏طوری که سرم میخورد به کعبه ،‏

سجده باحالی بود ،‏ ان شالله زودتر زودتر نصیبت بشه ... آمین

اشک امان نمیداد حرف بزنم ،‏ باورم نمیشد ... من در آغوش خدا یا خدا در آغوش من ... کدامیک ؟؟؟

هر کدام بود زیبا بود ،‏ فرقی نداره ،‏مهم ارتباط بود ...

لبخند خدارو حس کردم ،‏ اصلا باورم شده بود که دیگه گناه ندارم ... مطمئن بودم که حاجت روا شدم ، مطمئن بودم که همه چی حله ...

الانم مطمئن هستم که خودش باهامه ...

خدایا این بدن وقف خودت شده ... کمکش کن ...

خدایا در آرزوی نشستن در حجر اسماعیل بسر می برم ...

اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام 

و زیارة قبر نبیک صلواتک علیه و اله و الائمة المعصومین علیهما السلام

الهی آمین


» نظر

من و شب قدر ...

به نام خدا

سلام

 

دیشب که قرآن روی سرم گذاشته بودم ، به این فکر میکردم که چقدر قدر این شب رو میدونم .

 

نکنه که الان قرآن روی سرم هست فردا ببرمش زیر پام .

 

چرا بک یا الله گفتن ها سخت شده بود ...

 

چرا دلم نمیخواست این شب تموم بشه ...

 

وقتی داشتم خدا رو به چهاده نور پاک و معصوم قسم میدادم ، داشتم به این فکر میکردم که چقدر هم من مطیع و پیرو این انوار مقدسه

 

هستم .

 

بک یا الله ... به یاد دیدار اول

بک یا الله ... به یاد طواف عشق

بک یا الله ... به یاد اولین نماز

بک یا الله ... به یاد نزدیک ترین سجده به کعبه

بک یا الله ... به یاد عهد و پیمانی که بستم

بک یا الله ... به یاد نگاههای پر معنایی که داشتم

بک یا الله ... به یاد بغل کردن ها

بک یا الله ... به یاد رکن و مقام

بک یا الله ... به یاد حجر و سعی هاجر

بک یا الله ... به یاد علی ع   

 

وای علی و علی و علی

 

هر لحظه دم از شیعه و محبّ علی میزنم ، علی تو بگو که محبّم ؟‏شیعه ام ؟

 

 

بمحمد ... به یاد صدای گریه خلبان و بغض گلویش

بمحمد ...  به یاد اشکهای منتظر

بمحمد ...  به یاد آن لحظه که سلام حضرت را نشنیدم

بمحمد ...  به یاد اولین نماز ، که نماز شب بود

بمحمد ...  به یاد روضه و انتظار پشت درش

بمحمد ...  به یاد سکوت مسجد النبی

بمحمد ...  به یاد محراب و منبر ندیده

بمحمد ...  به یاد ضریح ساکت و آرام

بمحمد ... به یاد مأذنه بلال

بمحمد ...  به یاد بیرون کردن ها از سهم مان 

 

بعلی ... به یاد کوچه بنی هاشم

بعلی ... به یاد دست بسته

بعلی ... به یاد چاه دل شکسته

بعلی ... به یاد یتیمان

بعلی ... به یاد استخوان در گلو

بعلی ... به یاد غدیر و امامت

بعلی ... به یاد غربتش بهنگام دفن رسول

بعلی ... به یاد مسجد و محراب کوفه  ( ان شالله که امسال براتش رو گرفته باشم ... آمین )

بعلی ... به یاد نجف و 27 رجب  ( روایت شده که هر کس شب مبعث زیر قبه حضرت علی ع باشه و بیمار باشه ،‏ شفا پیدا میکنه )

بعلی ... به یاد مناجات مولا

 

بفاطمة ... به یاد سیلی یاس کبود

بفاطمة ... به یاد آن کوچه که حرفها برای گفتن دارد

بفاطمة ... به یاد درب سوخته

بفاطمة ... به یاد فدک و خطبه

بفاطمة ... به یاد بقیع و تنهاییش

بفاطمة ... به یاد غربت دخت نبی

بفاطمة ... به یاد طفل سقط شده

بفاطمة ... به یاد پهلوی شکسته

بفاطمة ... به یاد مادر جوان مرگ شده

بفاطمة ... به یاد قبر پنهان شده

 

بالحسن ... به یاد غریبی مولا در خانه

بالحسن ... به یاد بقیع خاموش

بالحسن ... به یاد پشت پنجره ها نشستن و حسن حسن کردن

بالحسن ... به یاد طفل و مادر در کوچه

بالحسن ... به یاد آتش بس

بالحسن ... به یاد آن قبرهای زیر آفتاب

بالحسن ... به یاد کمیل و جامعه در بین الحرمین

بالحسن ... به یاد من و خاطرات بقیع

بالحسن ... به یاد انتظار پشت دیوار بقیع

بالحسن ... به یاد سکوت و سخاوت حسن

 

بالحسین ... به یاد رگهای بریده 

بالحسین ... به یاد در خون غلطیده

بالحسین ... به یاد طفل صغیر

بالحسین ... به یاد جوان از دست رفته

بالحسین ... به یاد کودکان تشنه 

بالحسین ... به یاد زینب و رقیه

بالحسین ... به یاد سر بر نیزه

بالحسین ... به یاد خورشید تنور

بالحسین ... به یاد تازیانه بر لبهای ...

بالحسین ...  به یاد کربلا و ... ( ان شالله براتش رو گرفته باشم ... امین )

.

.

.

.

.

.

.

.

بالحجة ... به یاد عرفات و بغضش 

بالحجة ...  به یاد درب کعبه و جای خالیش 

بالحجة ... به یاد منا و آرزوهاش 

بالحجة ... به یاد یابن الحسن گفتن ها هنگام طواف

بالحجة ... به یاد أنا المهدی شنیدن ها ( ان شالله این صحنه رو ببینیم ... آمین )

بالحجة ... به یاد خیمه سبز عرفات

بالحجة ... به یاد مسجد جمکران

بالحجة ... به یاد سهله و سرداب

بالحجة ... به یاد زمزمه های عاشقانه

بالحجة ... به یاد معشوق پر از ناز 

.

.

.

.

.

.

تموم شد ... حالا چی میخوام بگم

 

شب قدر است و من قدری ندارم

چه سازم توشه قبری ندارم

مبادا لیلة القدرت سر آید

گنه بر ناله ام افزون تر آید

مبادا ماه تو پایان پذیرد

ولی این بنده ات سامان نگیرد

 

 

حالا هر چی مخوای بخواه بنده ی من ...

 

الهی العفو

الهی العفو

الهی العفو

 

باز کن در  منم منم یارب

من آلوده دامن یا رب

دلم آلوده است و با این حال

حرف دل با تو میزنم یا رب

الهی و ربّی من لی غیرک

گرچه صد بار توبه بشکسته ام

باز هم توبه میکنم یا رب

کرمی کن بگیر دستم را

که دگر توبه نشکنم یا رب

الهی و ربّی من لی غیرک

 

_____________________________________________________________

 

التماس دعا

 


» نظر
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >